نکو نویس

بدک نیست

نکو نویس

بدک نیست

یار بی ادعا

اگه روزی احساس کردی می خواهی گریه کنی منو صداکن

به تو قول نمی دم که تو رو بخندونم،اما می تونم باهات گریه کنم

اگه روزی خستگی تو رو وادار به گریز کرد،نترس که منو صدا کنی

قول نمی دم که ازت نخوام که این کار رو نکنی،اما میتونم با تو راهی بشم

اگه روزی حوصله گوش کردن به کسی رو نداشتی منو صدا کن

قول میدم که خیلی ساکت باشم،اما اگه یه روزی با من تماس گرفتی

و جوابی نیومد...

بدون که دارم میمیرم و به تو احتیاج دارم...

........................................................................................................................

خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت.....

 

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

    

 

 

عاشقانه

×××××××
غزل غزل برای تو شعر محبت میخونم
یادت باشه که تا ابد عاشق جشمات میمونم
×××××××
سبد سبد برای تو از باغ دل گل میچینم
برای هدیه کردنش لازمه پیشت بشینم
×××××××
آخر یه روز این دلم و میدم برای دل تو
مخفی نکن خوب میدونم ‘ شدم همه حاصل تو

 

 

A friend is someone who knows
the song in your heart
and can sing it back to you
when you have forgotten
the words.;

--  Unknown

یه دوست، فردی هست که آهنگ قلبت رو می دونه

و می تونه وقتی تو کلمات رو فراموش می کنی

اونا رو واسه ات بخونه

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

عاشقانه

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تو ام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شایدم بخشیده از اندوه پیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگی ها کرده پاک
ای تپش های تن سوزان من
آتشی در سایه مژگان من
ای ز گندمزار ها سرشارتر
ای ز زرین شاخه ها پر بارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردید ها
با تو ام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر ‚ جز درد خوشبختیم نیست
ای دلتنگ من و این بار نور ؟
هایهوی زندگی در قعر گور ؟
ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی انگاشتم
درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
 سرنهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش  ‚ نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کف طرارها
گمشدن در پهنه بازارها
آه ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته
 چون ستاره با دو بال زرنشان
آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاییم خاموشی گرفت
........................................................................................................................................................................
 
      خوشا اشکی که چشمانش تو باشی

                                                            خوشا دردی که درمانش تو باشی

     خوشا قلبی که سلطانش تو باشی

                                                           خوشا ابری که بارانش تو باشی

................................................................................................................................................................

سوگیلیم عشق اولماسا

                وارلیق بوتون افساندی 

                          عشقدن محروم اولان

                                 انسانلار  بی گانه دی   

..........................................................................................................................................

پرنده داد می زند که من یک پرنده ام

نخستین روزی که نگاهم به نگاهت افتاد شاید برای اولین بار

            رنگ از چهرهام پرید و چشمانم رنگ عشق را گرفت و قلبم به

            تپشهای عاشقانه ای از تو حمایت می کند .

           باور کن که سر افراز تو هستم و نیاز با تو بودن هر روزاز قلب و

          روحم زبانه می کشد باور کن اگر روزی از تو جدا شوم به جمع

          بیگانگان پناه اوردم .

          از انجا که جز غم و اندوه در خلوت برای متروک قلبت از من نشانی

         نیست اما من می خواهم باز همدم تو باشم

 

///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

 

عشق هدیه ای نمی دهد مگر از گوهر ذات خویش

و هدیه ای نمی پذیرد مگر مگر از گوهر ذات خویش

عشق نه مالک است و نه مملوک

زیرا عشق برای عشق کافیست

    هنوز هم بهانه هایی برای زنده بودن هست بهانه هایی هرچند کوچک ...

                                    

                                        زندگی همچنان جریان دارد

                                           

                                            باید قوی باشم

                                             

                                                     باید قوی باشم

                                                     

                                                            باید قوی باشم

                                             .........................................................................

       

اگر پشه ها

 نبودند

هیچ کس در مازندران پیر نمی شد!

دریای نوشهر

 

 

هر چی آرزوی خوبه مال تو...
هر چی که خاطره داری مال من...

اون روزای عاشقونه مال تو...
این شبای بی قراری مال من..

منمو حسرت با تو ما شدن...
تویی و بدون من رها شدن...

آخره غربت دنیاست مگه نه...
اول دوراهی اشنا شدن...

تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود...
دلتو شکسته بودن همه قصه همین بود...

می تونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا...
اما بیدارم و بی تو مثل تو تنهای تنها...


هرچی آرزوی خوبه مال تو....
هرچی کا خاطره داری مال من...

اون روزای عاشقونه مال تو...
این شبای بی قراری مال من...

............................................................................................................................................../

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////.

 

/././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././././.

 

وداع..

من شلوارک پامه..دستمو می ذارم رو زانوم..خون میاد از دستم میریزه

رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا..قشنگه مسیر حرکتش..

حیف که چشمات بسته است و نمی تونی ببینی..

تو بغلم کردی..می بینی که سرد شدم..محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم..

می بینی نا منظم نفس می کشم..تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت.

می بینی هر چی محکم تر بغلم می کنی سرد تر میشم..

می بینی دیگه نفس نمی کشم..

چشماتو باز میکنی می بینی من مردم..

می دونی ؟ من می ترسیدم خودمو بکشم از سرد شدن ..از تنهایی مردن..

از خون دیدن..وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم..

مردن خوب بود ارومه اروم...

گریه نکن دیگه..من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم خوشگل شدیاااا

بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی..

گریه نکن دیگه خب؟ دلم می شکنه..

دل روح نازکه.. نشکونش خب؟؟

عاقبت می یابمت در غربت آهی سپید

سال ها پنهان شدی پشت گلوگاهی سپید

خسته و دلگیرم از شب های تاریک و سیاه

مانده ام در انتظار تابش ماهی سپید

گم شدم در یک کلاف از این همه بیراهه ها

آرزومند عبوری هستم از راهی سپید

گفته ای از قله های دور می آیی ، ولی

تا کنون لب تشنه ماندم من لب چاهی سپید

می سرایم روز و شب چشمان زیبای تورا

گاهگاهی با ردیف و قافیه ، گاهی سپید !

امیرهادی عزیزم ، یکتای من

دوستت دارم

آی آسمون دلم گرفت ببار برام دوباره

 

دلم واسه نگاهش و خنده هاش بیقراره

 

ببار واسه باریدنت از من نخواه بهونه

 

دلم می خواد داد بزنم نبودنت زندونه

 

 

گفتی بگذر از من و از خاطره هامان

دیگر به اجابت نرسد دست دعامان

گفتم که به یاد غم تو شاعرم اما...

گفتی نکند قصه شود پنجره هامان ؟؟

از حرف تو دلگیر شدم هیچ نگفتم

تا گوش کسی نشنود این بغض رهامان

دلخوش به هم هستیم و غمی چون غم ما نیست

بی بال و پریم و چه هوایی ست هوامان!!

این زخم قدیمی چه سری باز نموده

از بس که که صبور است و صبور است دلامان

با هیچ کسی هیچ نگفتیم و بگوییم

لطفی ست در این قصه ی بی حرف و صدامان

تقدیر چنین است بسوزیم و بسازیم

شاید به اجابت برسد دست دعامان

انگار نه انگار که یک شاعر زخمی

غم میخورد از سفره ی بی نان و نوامان

...

تقدیم به سلطان قلبم : نگار عزیز

 

 

یار عزیز

 

روزها در پس پندار دلم

یار عزیز

طرح چشمان تو را می بینم

روز و شب در گذر تند زمان

همه وقت لحظه ی دیدار تو را می بینم

کاش می خواندی از این جادوی افسون شده یار

که در این راز نهان

همه جا نام تو را می بینم

 

 

 

خلوتم را نشکن
خلوتم بس دور است
ز هوای دل معشوق سهند
خلوتم راه درازی ست میان من و تو
خلوتم مروارید است به دست صیاد
خلوتم تیر وکمانی ست به دست ارش
خلوتم راه رسیدن به خداست
خلوتم را نشکن

           

 

عطر زرد  گل یاسو نمیخوام

                              نمره بیست کلاسو نمیخوام

من فقط واسه چشه تو جون میدم

                             عاشقای بی حواسو نمیخوام

           من تورو میخوام اونارو نمیخوام

              نفسم تویی هوارو نمیخوام

عشق رو نقطه جوشو نمیخوام

                            دوره گردگل فروشو نمیخوام

اونی که چشاش به رنگ عسله

                           مجنون خونه به دوشو نمیخوام

            من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

من کسی با قد رعنا نمیخوام

                          چشای درشت وگیرا نمیخوام

دوس دارم قایق سواری رو

                       ولی جز تو از هیچ کسی دریا نمیخوام

             من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

موهای خیلی پریشون نمیخوام

                      آدم زیادی مجنون نمیخوام

میدونی چشم منو گرفتی و

                    جوز تو هیچی از خدامون نمیخوام

             من تورو میخوام اونارو نمیخوام

               نفسم تویی هوارو نمیخوام

چشم شرقی سیاهو نمیخوام

                     صورتای مثل ماهو نمیخوام

آخه وقتی تو تو فکر من باشی

                     حق دارم بگم گناه ونمیخوام

             من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

شعرای ساده وتازه نمیخوام

                     اون که میگه اهل سازه نمیخوام

من میخوام تورو داشته باشم

                     واسه این کارم اجازه نمیخوام

             من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

سفر دور جهانو نمیخوام

                     رنگای رنگین کمانو نمیخوام

لحظه وساعت عمر من تویی

                     تو که نیستی من زمانو نمیخوام

              من تورو میخوام اونارو نمیخوام

               نفسم تویی هوارو نمیخوام

فالای جورو واجورو نمیخوام

                     نامه های راه دورو نمیخوام

واسه چی برم ستاره بچینم

                     ماه من تویی که نورنمیخوام

              من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

آذر وخرداد وتیرو نمیخوام

                    آدمای سر به زیرو نمیخوام

من خودم دیگه یه جور زندونیم

                    حق دارم بگم اسیرو نمیخوام

              من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

حرف خیلی عاشقونه نمیخوام

                     دل رسوا ودیوونه نمیخوام

یاتو یا هیچ کسدیگه بخدا

                    خدا هم خودش میدونه نمیخوام

              من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

خردادو اردیبهشت و نمیخوام

                    بی تو من این سر نوشتو نمیخوام

یکی گفت اگه نشه؟

                   حتی این خیال زشتو نمیخوام

             من تورو میخوام اونارو نمیخوام

               نفسم تویی هوارو نمیخوام

بی تو چیزی از این عالم نمیخوام

                   تو فرشته ای من آدم نمیخوام

میدونی خیلی زیادی واسه من

                   همیشه عادتمه کم نمیخوام

             من تورو میخوام اونارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

                نفسم تویی هوارو نمیخوام

  

ماهم آمد به در خانه و من خانه نبودم

                    خانه گویی به سرم ریخت

                                        چون این قصه شنودم.....!

 

 

 

 
 

 

 

 باده از دست رقیبم ، تودگر نوش مکن                               

با رقیبم  تو چنین دست در آغوش مکن                            

 

 

برتو عیب است ، مشو ساقی بزم دگران         

خون دل می خورم وخون مرا نوش مکن        

 

 

روی چون ماه به این کهنه حریفان منمای                             

لاجرم  فتنه ازآن    مست  بنا  گوش مکن                              

 

 

گرکسی  می  خورد  وذکر لبت را گوید        

دامن ازوی بکش وبر سخنش گوش مکن      

 

 

یار مایی   و  چراغ  دل  و  تاج سر ما                          

عهد و پیمان مگسل ، عشق فراموش مکن                        

 

 

راه خود گیر ، نگارین ، به کنارش تو نمان           

  دیده   را خاک  ره  نرگس  جادوش  مکن