گنه کردم گناهی پر ز لذت
زآغوشی که گرم وآتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ وکینه جوی آهنین بود
درآن خلوتگه تاریک وخاموش
نگه کردم به چشم پرزرازش
دلم درسینه بی تابانه لرزید
زخواهش های چشم پرنیازش
درآن خلوتگه تاریک وخاموش
پریشان درکناراو نشستم
لبش برروی لبهایم هوس ریخت
زاندوه دل دیوانه رستم
فروخواندم به کوشش قصه عشق:
تورامی خواهم ای جانانه ی من
تورامی خواهم ای آغوش جانبخش
تورا ای عاشق دیوانه ی من
اگر عاشق شدن یک گناه است
اگر کلمه دوستت دارم نمایشگر عشق خدایی من نسبت به توست
اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلبهاست
اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست
اگر کلمه دوستت دارم نشانگر اشتیاق راستین من نسبت به توست
اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست
پس با تمام وجود فریاد میزنم
دوستت دارم